کلمه 《اذ》 در قرآن کریم اشاره به یک لحظه تاریخی دارد. این را استاد قرائتی می گفت. مثلا 《اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیهِ…》 یا 《إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ…》 یا 《وَإِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَهِ إِنّی جاعِلٌ فِی الأَرضِ خَلیفَهً…》 و بسیاری آیات دیگر…
این لحظهها، همان لحظاتی است که در تاریخ می مانَد؛ مسیر تاریخ را عوض می کند؛ تاریخ را میسازد. بعضیهایش را ما هم دیدهایم. آن لحظه تلاقی نگاه ژرف و استوار محسن حججی با لنز دوربین داعش؛ یا لحظه پیاده شدن امام رضوان الله علیه از هواپیمای ایرفرانس؛ و یا لحظه شهادت حا.ج.. قا… سمِ. عزیز…
انگار همین 《آن》 ها انسانهای بزرگ را بزرگ کرده است. آنِ انتخابهای خاص و تصمیمهای سخت. آنی که عیار آدمها را روشن میکند.
#علی_لندی همانقدر به همم ریخته که محسن حججی و محمدحسین حدادیان!
همانها که ناگهان یک لحظه را به اندازه یک عمر زندگی کردند و پیر شدند و مثل یک عارفِ سالِکِ راه رفته، در یک لحظه عاشق شدند و عاشقی کردند و هجران کشیدند و واصل شدند و سوختند و سوختند و سوختند…
#شهید_علی_لندی در آن یک لحظه که از نوجوانی به سوختن رسید؛ حتما به قدر یک عمر قد کشیده… چقدر سراغ دارم از این نوجوان های رشید. احمدعلی نیری؛ مرحمت بالازاده؛ مهرداد عزیزاللهی…
و چقدر می شود در پیشانی بلند همین نوجوان های خودمان؛ همین بچه های پایتخت نشین؛ همین #دهه_هشتادی_ها رگه های این غیرت و عظمت را دید… رگههای پاکی و شهادت را…
می شود خاک پای علی لندی را با افتخار بوسید و روی چشم گذاشت. نگاهش را ببین؛ چقدر معصوم، چقدر مرد!
از بس که رنگ و بوی #انسان دارد؛
از بس که عظمت دارد این #شهید